🔸 نمود دیانت در بستر سیاست جهت بقای اصل اسلام
✍ #امیرهادی_سرجوئی
ورودی ۹۶ دانشگاه علوم اسلامیرضوی
طلبه سطح ۲ حوزه صدر اصفهان
قریش و همراهانشان پیوند خویشاوندی با مرا گسستند، کار مرا دگرگون کردند، همگی بر سرحق جانشینی رسول خدا(ص) که از همهی آنان به آن سزاوارترم، برای مبارزه با من متحد شدند و گفتند: حق را اگر میتوانی، بگیر و اگر تو را از آن محروم کردند، صبر پیشه کن یا با اندوه و حسرت بمیر!
به اطرافم نگریستم. دیدم که نه یاوری دارم و نه کسی از من دفاع میکند، جز اهل بیتم که اگر مرا یاری میکردند، کشته میشدند و من مایل نبودم جانشان به خطر افتد. پس با خار در چشم، دیده برهم نهادم و با استخوان در گلو، جام تلخ را جرعه جرعه نوشیدم و در عین حال خشمیرا که تلخ تر از گیاه حنظل و دردناک تراز فرورفتن تیغ برّنده در دل بود، فرو خوردم و بر آن شکیبایی ورزیدم.
✔ انحراف از خط اصلی اکمال دین در جامعه اسلامی
ارتحال نبی مکرم اسلام موجب شد که حکومت ده سالهی نبوی وارد فصل نوینی از حیات جامعهی اسلامیتحت عنوان آغاز فصل امامت شود.
هدف خاتمیت این بود که فرامین الهی، پس از پیامبربه صورت منسجم توسط افرادی منتخب، در بطن جامعهی اسلامیفرهنگ سازی شود تا حلقات دین خدا در اجتماع وسیع خلق، منتشرشود و تمامیاعصار بشریت از نورانیت سنن ونوامیس الهی توشه گیرند و به سمت حیات فطری خویش به تکامل و تعالی برسند.
قراربود رهبران حکومت اسلامیبه سوی هدفهای وحیانی حضرت رسول، به سرعت قدم بردارند تا تکامل بشریت رقم بخورد ونظم نوین جهانی در سایه سارآن شکل بگیرد، اما ماجرای سقیفه نقطه ضعفی بود که سیر جامعهی اسلامیرا به سوی هدفهای از پیش تعیین شدهی الهی، متوقف یا کند کرد.
اسلام دچار سیاست بازی عدهی اندکی ازمردم شد که به جامعهی اسلامیعلاقهای نداشتند و تؤطئههای خویش را در دنیاطلبی و به معنای دقیق ترانحصارطلبی دنبال میکردند.
علی(ع) وارد دوراهی بزرگی میشود. حضرت یا باید ستمیرا نخست برخویشتن و در وهلهی ثانی برانسانیت تحمل کند و این آمادگی را به خویش دهد که دیگر مردم، اسلامیصحیح و کامل را فرا نخواهند گرفت و تنها رگههایی از اسلام را درک خواهند کرد ویا علی(ع) خویش را آماده کند که نابودی اسلام، قرآن و معارف وحی را ببیند و نظاره گر متلاشی شدن نظام نوپای اسلامیباشد. و هرگز علی(ع) راه دوم را انتخاب نکرد، تن به مصلحتی داد و از مصلحتی چه سخت گذشت.
به خداقسم! اگر ترس آن نبود که تفرقه میان مسلمانان پدیدآید و بازگشت به کفردرمیانشان آغاز شود و در نتیجهی آن، دین آسیب ببیند و اساس آن به خطرافتد، تا میتوانستم اوضاع کنونی را دگرگون میساختم.
چنین صبری با همهی تلخیهایش برای ما بهترازآن بود که در میان مسلمانان جدایی افتد وزمینه برای خونریزی فراهم آید.
البته نقش موازی و همخوان فاطمه زهرا(س) درکنار امیرمؤمنان، موجب شد که حقایق اسلام بعدها روشن شود.
✔ امتیازات شخصیتی امیرمؤمنان جهت استمرارجامعهی نبوی
ولادت حضرت درون کعبه و شهادت درمحراب مسجد است. در میانهی ولادت و شهادت با شخصیتی روبرو میشویم که سراسرمعرفت، عرفان، حکمت، زهد، تقوا، صبر، رضا و به معنای دقیق تر جهاد فی سبیل الله در تمامیابعاد وشئونات آن است.
در آغاز کودکی و در سن شش سالگی از خانه پدر خویش-حضرت ابوطالب- به خانه پیامبر آمد و در آغوش پیامبر تحت تربیت شخص رسول گرامیقرار گرفت. در آستانه نزول وحی، تنها فردی بود که در غار حراء، نزد رسول حضور مییافت.
در خطبهی قاصعه میفرمود: مثل شتربچهای که دنبال مادرش حرکت میکند، دائماً به رسول خدا متصل بودم. هرروز دانشی جدید از اخلاقخویش به من میآموخت و از من میخواست تا به آن عمل کنم. هرسال که مدتی را در غار حرا میگذرانید، هیچ کس غیر ازمن به سراغ او نمیرفت و اورا نمیدید. تنها خانهای که اهل آن خانه، مسلمان بودند، خانهی ما بود؛ پیامبراکرم، خدیجه(س) و من سومین ایشان بودم. نور پیامبر را میدیدم و عطر نبوت را استشمام میکردم. من صدای نالهی شیطان را وقتی که بر پیامبر، وحی نازل شد، شنیدم. پیامبر فرمود: تو میشنوی آنچه را که من میشنوم و میبینی آنچه را که من میبینم جز آن که پیامبر نیستی، ولی وزیر و یاور من هستی و بر راه خیر میروی
سبقه در اسلام، قرابت با رسول گرامی، قرائت سوره برائت در موسم حج، لیلة المبیت، آیه ولایت، حدیث یوم الدار، حدیث منزلت، آیه اولی الامر، مباهله در برابر مسیحیان، آیه تطهیر، حدیث شریف کسا، عقد اخوت با رسول اکرم، لافتی الّا علی در جنگ احد، پرچم دار رسول خدا در جنگ خیبر، کشتن عمروبن عبدود در جنگ خندق، همسرسیدة نساء العالمین، پدرسیدی شباب اهل الجنة، پاک سازی کعبه از بتها بر دوش پیامبر، لقب امیرالمؤمنین توسط پیامبرو بیعت همگانی غدیر خم امتیازاتی است که تنها علی(ع) در اسلام دارا بوده است.
امتیازاتی که اشاره شد و دیگر امتیازات بی شماری که مورد اشارت واقع نشد، هر یک دلیلی بر شایستگی حضرت امیر برای خلافت رسول خدا بود.
✔ تدبیررسول گرامیدر بستراجرای صحیح امیرمؤمنان
طبق مصلحت امت اسلام و ضرورت رسیدن جامعهی بشری به سرچشمهی حیات بخش دین وزندگی سالم، لازم بود که علی(ع) پس از پیغمبر دررأس جامعهی اسلامیقرار گیرد. خدا امرکرد و رسول درغدیراعلان عمومینمود.
درست لحظاتی پس از ارتحال پیامبر، جهل و بی بصیرتی عوام و غرض ورزی خواص موجبات انحرافی پدید آمد که متأسفانه خلافت در دست کسانی افتاد که لیاقت و شایستگی آن را نداشتند.
حضرت، خود و همسر پاکش، تلاش و کوشش نمودند واقعیت و حقیقت را آشکار کنند به نحوی که در تاریخ نقل شده امیرالمؤمنین چهل شب با فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان، به در خانه مهاجرین و انصارمیرفتند تا با کمک جنبه فکری و عاطفی، اقلیت نیرومندی را در اطراف خود جمع کنند و مطمئن شوند که اگر با اینها حرکت کنند اسلام نوپا آسیبی نمیبیند و از بین نمیرود.
علی(ع) به دنبال اقلیتی بود که بتوانند بر اکثریت تأثیرداشته باشند و رأی و نظرعامه مردم را جلب کنند تا حق خود را باز پس گیرد.
وقتی دفاع فایدهای نداشت و استمرارجدال و جنجالها تنها به زیان عالَم اسلام تمام میشود، حضرت بیعت کردند و در طی بیست و پنج سال در کنار خلفای سه گانه ماندند.
✔ تهدیدات جامعهی نبوی و لزوم وحدت درامت اسلامی
درجامعهی نبوی، دین اسلام نیروی محرکهای است که بشریت را به سوی تکامل و تعالی سوق میدهد لذا پیامبراعظم برای ایجاد آن بسیار تلاش کردند و امیرالمؤمنین جهت ابقای آن سکوت پیشه نمودند.
همزمان با تزلزل اسلام به واسطهی احتمال جنگ داخلی و خونریزی مسلمین، دو ابرقدرت بزرگ شرق و غرب یعنی امپراتوری ایران و روم به مرزهای حکومت اسلامینزدیک شده بودند و درصدد استعمارجامعه نوبنیاد اسلامیبودند تا اثری ازاسلام باقی نماند.
نزدیک تر از این دو امپراتوری، یهودیانی بودند که در زمان جنگ با حکومت نبوی از مدینه گریزان شده بودند که خطر بازگشت آنها فزونی یافته بود که درصدد اخلال در نظام اسلام بودند.
ازآن گذشته، منافقین کافری همچون ابوسفیان و دیگران در پوشش اسلام، درانتظار موقعیتی بودند تا شورشی در قلب جامعهی نبوی به وجود آورند و قدرت را تصاحب کنند.
اما مشکل اصلی مسلمانان جریان نوظهوری بود که تحت عنوان ارتداد شناخته شد. گروهی ادعای نبوت کرده، جماعتی مرتد شده و تاج شاهی برسر گذاشتند و دستههایی هم از پرداخت زکات ممانعت ورزیدند.
پیامبران دروغین نظیر اسود عنسی، مسیلمة بن حبیب، سجاح و طلیحة بن خویلد اسدی با انگیزهای که قبیلهی ما هم باید پیامبری داشته باشد که مانند قریش برهمگان سروری یابد، شروع به دعوت مردم به سمت خویش نمودند.
امیرالمؤمنین با ملاحظهی تکلیف الهی و مصالح مسلمین از حق الهی و مشروع خود صرف نظر کرد. ابتدا اعتراض کرد تا اتمام حجت کرده باشد اما دست به شمشیر نبرد چون وحدت جامعهی اسلامیمصلحت بسیار بزرگی بود.
✔ آغاز به کار حکومت عدل علوی در سایه سار مظلومیت
بیست و پنج سال تمام شد. مردم بیش از پیش هوای حکومت الهی-نبوی در سر داشتند. فساد و تبعیض، جامعهی اسلامیرا دربحران فرو برده بود. مردم از مصر، عراق، حجاز، فارس، آذربایجان و یمن امید به عدالتی داشتند که تنها از امیرمؤمنان انتظار میرفت. علی(ع) درمقابل هجوم جمعیت مسلمین قرارگرفت که حجت را بر ایشان تمام میکرد.
شما برای بیعت کردن، شتابان به سوی من روی آوردید، همانند شتر مادهی تازه زاییده که به طرف بچههای خود میشتابد. پیاپی فریاد بر آوردید: «بیعت! بیعت!» من دستان خویش را فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشودید؛ من از دست درازکردن امتناع کردم و شما دستانم را به سوی خویش کشیدید.
حکومت علی(ع) مثل حکومت نبوی، یک حکومت انقلابی است که جامعهی قبل از خود را از بنیان تغییر میدهد. قرار نیست جامعه اصلاح شود بلکه تغییربنیادی در جامعه لزوم مییابد.
امیرالمؤمنین میفرماید: هر ذلیل و مظلومینزد من عزیز است و حق او در اولویت است تا وقتی که حق او را از ظالم بگیرم. و به عکسش، ظالم ولو در مقام عزت باشد، نزد من ذلیل است تا وقتی که حق را از ظالم بگیرم و بعد از آن مثل مردم عادی با او رفتار میکنم.
به خدا قسم! اگرببینم این پولهایی که قبل از من به ناحق به کسانی داده شده است، آن را مهر زن قرار دادید، ازدواج کردید، کنیز خریدید، ملاحظه نمیکنم، همهی آنها را بر میگردانم.
✔ چالشهای حکومت انقلابی علوی
مخالفین حکومت انقلابی علی(ع)؛ اشراف و ثروتمندانی هستند که همیشه درصدد بودند که از حکومتها ارتزاق کنند، مقدس مآبانی هستند که در نظام قبل برای آنها ارزش وجود داشت اما دراین نظام ارزشها بر مبانی عدالت پایه ریزی میشود، عالمانی هستند که از جهل مردم استفاده میکردند و از قدرتها در برابر آن پول دریافت میکردند و دوستانی بودند که جهل و احساساتشان منجر به فتنههای بزرگی شد.
مخالفین وقتی در مقابل علم بی پایان و عمل قاطع علی(ع) قرار گرفتند، طبعاً شرایط قابل تحمل نبود لذا با اَشکال مختلفی نظیر زر و زور و تطمیع و تحریص و شیطنت و تهمت و شمشیرعلیه ایشان تبلیغ کردند و مترسکهای خیالی ساختند.
حوادث آن قدر سریع و پیچیده بود که آدمهای ساده لوح و سطحی نگر و بی بصیرت که تحلیل درستی از قضایا نداشتند، مثل خاشاکی که در مقابل طوفان قرار بگیرد، اختیار از دستشان خارج میشد و به دنبال جریانات جامعه کشانده میشدند و میرفتند.
اگر تحلیل صحیح نباشد، ایمان در مقابل آن به سبب فقدان روشن بینی، ممکن است در جهت خلاف قرار گیرد. تشخیص حق از باطل، از مسائلی است که در طول تاریخ بشر و تاریخ نبوتها، نقطهی دشوارحیات انسانها به شمار میآید.
دوران حکومت چهارسال و ده ماههی امیرمؤمنان با پیچیدگیهای فراوان، به بشریت منشور سیاستمداری آموخت. برنامهی حکومت، جریان انداختن سیاست در مسیردیانت است یعنی کسانی ادارهی امورجوامع را برعهده میگیرند که به نحو حقیقی دین دارباشند و سیاست را از معنویت و اخلاق و فضیلت جدا نکنند.
✔ منابع
منابع و مآخذ نوشتار پیش رو، برشی آزاد از کتاب انسان ۲۵۰ ساله حلقات دوم و سوم از آیت الله سیدعلی خامنه ای، تاریخ سیاسی اسلام۲ تاریخ خلفا از رسول جعفریان، علی(ع) از زبان علی(ع) از محمد محمدیان، نهج البلاغه و سایر مقالات در حوزه علوم انسانی میباشد.
✔ پی نوشت
۱-نهج البلاغه، خطبه ۲۱۷؛ الجمل، صفحه ۱۱۹
۲- الأمالی، شیخ مفید، مجلس ۱۹؛ الجمل، صفحه ۲۳۳
۳-الإرشاد، جلد۱، صفحه ۲۴۹
۴-نهج البلاغه؛ خطبه ۱۹۲، معروف به قاصعه (تحقیر کننده متکبرین)
۵- نهج البلاغه، کلام ۱۳۷
۶-نهج البلاغه، خطبه۳۷
۷-نهج البلاغه، خطبه ۱۵